گر نکوبی شیشه غم را به سنگ . . . .

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک

آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید

عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست

نرم نرمک می رسد اینک بهار

خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ‌ها و دشتها

خوش به حال دانه‌ها و سبزه‌ها
خوش به حال غنچه‌های نیمه‌باز

خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب

خوش به حال آفتاب

ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمی‌ پوشی به کام
باده رنگین نمی ‌بینی به جام

نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که می ‌باید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب

ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ


  

 

غیبت کردن؟

غیبت کردن از چه کسانی جایز است؟ 



فرهنگ نیوز : غیبت کردن از برخی افراد از سوی معصومین(ع) جایز شناخته شده است، البته شاید این نوشته باعث خوشحالی برخی شود، شاید... زیرا بعضی از افراد دائما در حال غیبت کردن از دیگران‌اند و با خواندن این نوشته متوجه می‌شوند که شاید این نوع از افراد در میان آنانی که غیبتشان را کرده‌اند وجود دارد.
بنا بر گفته امام خمینی‌(ره) «انسان باید در همه موارد، از حیله‌های نفسانی ایمن نباشد و با کمال دقت و احتیاط مشی (رفتار) کند و درصدد عذرتراشی نباشد که یکی از موارد استثناء را بدست آورده و به عیب‎جویی و بذله‌گویی سرگرم شود. حیله‌های نفسانی بسیار دقیق است، ممکن است انسان را از راه شرع گول زند و در هلاکت بیفکند. ولی انسان باید در نظر داشته باشد که آیا غیبت او به خاطر خداوند است یا انگیزه او سیراب کردن نفس خویش و خنکی دلِ خویش است»(۱)

در مواردی، غیبت کردن جایز است که به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:‌

۱- در مقام مشورت در کارهای مهم، یعنی اگر شخصی درباره‌ی دیگری مشورت خواست، ما می‌توانیم عیب‌های آن فرد را به مشورت کننده بگوییم.

۲- برای رد سخن و عقیده‌ی باطل اشخاصی که دارای چنین اعتقاداتی هستند، نقل سخت و عیب سخن آنها جایز است، تا مبادا مردم دنباله رو آنها شوند.

۳- برای گواهی دادن نزد قاضی، باید حقیقت را گفت گرچه غیبت باشد.

۴- برای اظهار مظلومیت، بیان کردن ظلم ظالم مانعی ندارد.

۵- کسی که بدون حیا و آشکارا گناه می‌کند، غیبت ندارد.

۶- برای رد ادعای پوچ، غیبت مانعی ندارد. کسی که می‌گوید: من مجتهدم، دکترم، سیدم، و ما می‌دانیم که او اهل این صفات نیست، جایز است به مردم آگاهی دهیم تا فریب نخورند.


پی نوشت:
(۱) www.andisheqo
m.com (چهل حدیث، امام خمینی(ره)، باب غیبت)

کتاب دقایقی با قرآن، تالیف حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قرائتی، ناشر مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن، نوبت چاپ پانزدهم زمستان سال ۱۳۹۰

منبع: عقیق

/ / /
/

بزرگ بودن به سن نیست...

وصیت‌نامه‌ی یک شهید چهارده ساله:

جسمم رو به خاک، روحم رو به خدا و راهم رو به شما می‌سپارم...والسلام



http://s2.picofile.com/file/7649994301/587760_9eKBv5SD.jpg

ولنتاین ایرانی تون مبارک...

 

تاریخچه سپندارمذگان:(ولنتاین ایرانی) ولنتاین ایرانی :در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق بوده‌است. در تقویم ایرانی دقیقا مصادف است با ۵ اسفند که در گاهشماری کنونی برابر است با ۲۹ بهمن، یعنی تنها 4 روز پس از روز ولنتاین. این روز سپندارمذگان یا «اسفندارمذگان» نام داشته‌است. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده‌ است که ایرانیان باستان این روز را روز بزرگداشت زن و زمین می‌دانسته اند. فلسفه بزرگداشت این روز به عنوان “روز عشق” به این صورت بوده است که در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هر یک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. بعنوان مثال روز اول “روز اورمزد”، روز دوم، روز بهمن معنی “سلامت، اندیشه” که نخستین صفت خداوند است، روز سوم اردیبهشت یعنی “بهترین راستی و پاکی” که باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهریور یعنی “شاهی و فرمانروایی آرمانی” که خاص خداوند است و روز پنجم “سپندار مذ” بوده است. سپندار مذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را بعنوان نماد عشق می پنداشتند.  

 

دکوراسیون ولنتاین

 این کیکای خوشمزه تقدیم به همه ی دوستای خوب خودم  

 

مرد کور

مرد کور

روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش
قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم لطفا کمک کنید . روزنامه
نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه د ر داخل کلاه
بود..او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی
او را برداشت ان را برگرداند و اعلان دیگری روی ان نوشت و تابلو را کنار پای او
گذاشت و انجا را ترک کرد. عصر انروز روز نامه نگار به ان محل برگشت و متوجه شد
که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار
را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که ان تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی
ان چه نوشته است؟روزنامه نگار جواب داد:چیز خاص و مهمی نبود،من فقط نوشته شما
را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچوقت
ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد:

امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!!!!

وقتی کارتان را نمیتوانید پیش ببرید استراتژی خود را تغییر بدهید خواهید دید
بهترینها ممکن خواهد شد باور داشته باشید هر تغییر بهترین چیز برای زندگی است.
حتی برای کوچکترین اعمالتان از دل،فکر،هوش و روحتان مایه بگذارید این رمز
موفقیت است …. لبخند بزنید

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
آغاز ولایتعهدی جان جهان مبارک باد

بیا عصاره حیدر، بیا چکیده ی زهرا
بیا که بوی رسولی ، بیا که نور خدایی

شب غریبی مان می شودبه یاد تو روشن
تویی که در همه شبها چراغ خانه مایی

بیا دو باره پاک کن زجاده ها غبار را
به عاشقان نوید ده رسیدن بهار را!

تمام لحظه های من فدای یک نگاه تو
بیا و پاک کن زدل حدیث انتظار را !

ادامه نوشته

طمع دکتر

طمع دکتر

پیرمردی نارنجی پوش در حالی که کودک را در آغوش داشت با سرعت وارد بیمارستان شد و به پرستار گفت:خواهش می کنم به داد این بچه برسید.

بچه ماشین بهش زد و فرار کرد.

پرستار: این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو پرداخت کنید.

پیرمرد: اما من پولی ندارم پدر و مادر این بچه رو هم نمی شناسم.

خواهش می کنم عملش کنید من پول و تا شب براتون میارم

پرستار : با دکتری که قراره بچه رو عمل کنه صحبت کنید.

اما دکتر بدون اینکه به کودک نگاهی بیندازد گفت:

این قانون بیمارستانه. باید پول قبل از عمل پرداخت بشه.

صبح روز بعد…

همان دکتر سر مزار دختر کوچکش ماتش برده بود و به دیروزش می اندیشید


 

ادامه نوشته

درخت تاریخی وب را ببینید

Inline image 1

یلدا اومد ...

شب یَلدا یا شب چلّه

بلندترین شب سال در نیم کره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از 30 آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق می شود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن می گیرند. این شب در نیم کره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیش تر و طول شب کوتاه تر می شود. «یلدا» واژه ایست به معنای «تولد» برگرفته از زبان سریانی که از شاخه های متداول زبان «آرامی» است. یلدا و جشن هایی که در این شب برگزار می شود، یک سنت باستانی است.

      

حتماَ بخونید!

يك روايت بسيار تكان‌دهنده

وقتي روز قيامت برپا مي‌‌شود، به آنان كه در راه خدا به شهادت رسيده‌اند، خطاب مي‌‌رسد كه وارد بهشت شويد، وقتي از در بهشت وارد مي‌‌شوند، مي‌‌بينند كه جمعي جلوتر از آنها وارد بهشت شده‌اند و بر صدر مجلس بهشت نشسته‌اند. شهيدان به درگاه خدا عرض مي‌‌كنند: پروردگارا! ما جان را نثار پيشگاه تو كرديم و بر اثر اين كار فرزندان‌مان يتيم و همسران‌مان بيوه شده‌اند و از درگاهت سوال داريم،علت چيست كه اين عده قبل از ما وارد بهشت شده‌اند و بر جايگاه بالا و صدر بهشت مسكن گزيده‌اند؟ از طرف خداوند مهربان و كريم به آنان خطاب مي‌‌شود كه اينها مستمندان و گرفتاران امت محمد (ص) هستند.

شما در همه عمر يك بار به تيغ جفاي كفار گرفتار شده‌ايد و به شهادت نائل شديد ولي اينها روزي صد بار با تيغ بلا و تير امتحان بلا شربت شهادت را مي‌‌نوشيدند و در عين حال صبر را پيشه مي‌كردند و مي‌‌گفتند: «و اصبر علي ما اصابك» و آيات صبر را زمزمه مي‌‌كردند و دائما مي‌‌گفتند:« بسم‌ا... الرحمن الرحيم والعصر ان الانسان لفي خسر...» در نتيجه درجه شهادت شما به درجه صبر آنها نمي‌‌رسد.

(سفينة البحار ج 2)

یکشنبه 12 شهریور ماه سال 1391
آلفرد نوبل

آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند! حتما می دانید که نوبل مخترع دینامیت است. زمانی که برادرشلودویگ فوت شد، روزنامه‌ها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترعدینامیت) مرده است. آلفرد وقتی صبح روزنامه ها را می‌خواند با دیدن آگهی صفحه اول، میخکوب شد:....

"آلفرد نوبل، دلال مرگ و مخترع مر‌گ آور ترین سلاح بشری مرد!"


آلفرد، خیلی ناراحت شد. با خود فکر کرد: آیا خوب است که من را پس از مرگ این گونه بشناسند؟


سریع وصیت نامه‌اش را آورد. جمله‌های بسیاری را خط زد و اصلاح کرد. پیشنهاد کرد ثروتش صرف جایزه‌ای برای صلح و پیشرفت‌های صلح آمیز شود.

منبع:داستانک

خانه ی یار کجاست  . . .

اینتـرنت در اینـجا زنـدگی می‌کنـد !

فقط کمی اغراق کرده‌ایم اگر بگوییم که اینترنت اینجا بین این سیم‌ها و لوله های رنگارنگ زندگی می‌کند. تصاویری که در زیر می‌بینید مربوط به "دیتا سنتر" شرکت عظیم گوگل است، در بین این لوله‌ها و سیم‌های رنگارنگ و نور چراغ‌ها روزانه میلیون ها ایمیل، جستجوی اینترنت، دانلود اطلاعات و ... انجام می‌شود. البته شاید در این تصاویر از دیدن لوله های رنگارنگ تعجب کنید،‌ اما باید گفت خنک نگه داشتن ده‌ها هزار سروری که در این ساختمان‌های بزرگ وجود دارد به چنین تاسیساتی هم نیاز دارد.

بدینصورت که وقتی شما در گوگل، کاری نظیر سرچ کردن را انجام می‌دهید، این درخواست در این دیتاسنترها پردازش می شود، گوگل می گوید این دیتاسنتر عظیم دارای ۴۵۰۰۰ سرور در ۴۵ بخش مختلف هست که درون محفظه های بزرگی تعبیه شده است.

این سرورهای عظیم که بدون وقفه در تمام مدت شبانه روز مشغول پردازش اطلاعات هستند از محافظت شده ترین مکان‌های گوگل به حساب می‌آیند و حتی بسیاری از کارمندان گوگل هم بدلیل محرمانه بودن، اجازه ورود به آنجا را ندارد ... در این میان شاید بتوان گفت "کنیه ژو" تنها عکاسی بوده که فرصت داشته تا به قلب یکی از امنیتی ترین "دیتا سنتر"های دنیا نفوذ کند و تصاویری که در زیر مشاهده می کنید را تهیه و منتشر کند. شاید ژو یکی از خوش شانس‌ترین عکاسانی بوده که به این مکان راه یافته است، جایی که به قول او اینترنت در آنجا زندگی می‌کند.
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
ادامه نوشته